سفارش تبلیغ
صبا ویژن


LOVE STORY

عاشقانه بهمن 90

اینقدر…ورق های زندگیم را…
بهم نریز…!
حکم…همان دل است…
.
.
.
بی ” تــو “کنار ِ این خاطره ها نشستن دل می خواهد…
که من ندارم….باور کن !
.
.
.
عاشق تر از همه ما موش کوری است

که زیبایی جفتش را چشم بسته باور دارد

من که می دانم…
به کودکی هم اگر برگردم…
تو همان شیشه ی شیر گمشده ام میشوی…
.
.
.
بگذار مرز تنهایی را رد کنم …
ببین…گذرنامه ام فقط مهر لبهایت را کم دارد..
.
.
.
اندکی زیر این باران بمان
ابر را بوسیده ام تا بوسه بارانت کند
.
.
.
مرا ببوس
نه یک بار که هـــــزار بار …
بگذار آوازه ی عشق بازیمان
چنان در شهر بپیچد
که روسیاه شوند
آنها که بر سر جدایی مان
شرط بسته اند …!
.
.
.
عشق آن نیست که به هم خیره شویم

عشق آن است که هر دو به یک سو بنگریم
.
.
.
_آنتونی ولسنت اگزوپری ـ

شیفتگی یعنی محو چشمان کسی شوی اما ندانی چشمهای او چه رنگی هستند!
.
.
.
_آلفونس دو لامارتین شاعر فرانسوی_

اندکی تاب بیار،

تا تو را رسم کنم!

تا تو را نه …

بودن پیش تو را وصف کنم …
.
.
.
دنیای آدم برفی ها دنیای ساده ایست..
اگر برف بیاید هست..
اگر برف نیاید نیست..
مثل دنیای مــن..
اگر تــو باشی هستم..
اگر نباشی …..!
.
.
.
در نگــاهت چیزیست که نمیدانم چیست !
مثل آرامش بعد از یک غم..
مثل پیدا شدن یک لبخند..
مثل بوی نم بعد از باران..
در نگــاهت چیزیست که نمیدانم چیست !
مــن به آن محتاجم …
.
.
.
بعد از باران نگاهم…
آفتابی شو …
رنگین کمانِ بودنــت را…
دوســت دارم …
.
.
.
هنوز اون روز فراموشم نمی شه
که با دست قشنگت روی شیشه
کشیدی عکس قلبی و نوشتی
واسه امروز و فردا و همیشه
.
.
.
بـرای شـاعـر بـودَن..
و نـوشـتـن..
نـیـازے بـه بـهـانـه نـدارَم..
کـافـیـسـت نـبـاشـے . .
.
.
.
هنوز هم..
چشمانم نگاهت را..
نگاهم لبــانت را..
و لبــانم لبانت را نشانه میرود در طلب یک بــوسه..
هنوز هم زیباست انتظار آغــوشت را کشیدن…
حتی زیباتر از گذشته…
.
.
.
فقط یک پیک از شراب نگاهت خوردم.
چند ساله بودند این چشمانت ؟!
عمری گذشت و هنوز وقتی به تو فکر می کنم
تلو تلو می خورم
.
.
.
بـگـو ایـن سـتـارگـان ِ عـشـوه گـر تـا ابـد چـشـمَـک بـزنـَنـد …
مـَن…
رویـَم را بـرنمـے گـردانـَم . .
حـتـے اگـر تـا ابـد نـگـاهـَم نـکـنـے …
مــعـشـوق ِ بـے نـظـیـر ِ قـصـه هـا …
.
.
.
اگر خوبان عالم جمع باشند / یقینا نزد من ، تو بهترینی
اگر از خوبترها حلقه سازند / تو در آن حلقه ، میدانم نگینی
.
.
.
تو را ای گل کماکان دوست دارم / به قدر ابر و باران دوست دارم
کجا باشی کجا باشم مهم نیست / تو را تا زنده هستم دوست دارم
.
.
.
باوفا! مهر تو اندر جان ماست / زندگی بی دوستی زندان ماست
کم بزن آتش دل بی تاب را / یاد خوبت روز و شب مهمان ماست
.
.
.
عهد کن یارم بمانی تا قیامت ، ای رها / اولین و آخرین عشقم بمانی ، با وفا
کلبه ای با هم بسازیم با ستونی استوار / گر کنارم تو نباشی بیقرارم ، بیقرار
.
.
.
میخواهمت چنانکه شب خواب را / می جویمت چنانکه لب تشنه آب را
حتی اگر نباشی می آفرینمت / چنانکه التهاب بیابان سراب را


نوشته شده در دوشنبه 90/12/1ساعت 7:18 عصر توسط امین نظرات ( ) | |
قالب ساز وبلاگ پیچک دات نت