LOVE STORY
باز باران ! پا به پای بغض سنگین
نه نگو یید با ترانه !
می سرایم این ترانه جور دیگر :
باز باران بی ترانه
دانه دانه
میخورد بر بام خانه
یادم آید روز باران ...
تلخ و غمگین
دل شکسته
اشک ریزان
عاشقی سر خورده بودم
میدریدم قلب خود را
دور میگشتی تو از من
با دو چشم خیس و گریان .
میشنیدم از دل خود
این نوای کودکانه
پر بهانه
زود بر گردی به خانه .
یادت آید ؟
هستی من !
آن دل تو جار میزد
این ترانه
باز باران ،
باز میگردم به خانه ...
نوشته شده در شنبه 89/6/6ساعت
11:43 عصر توسط امین نظرات ( ) | |
قالب ساز وبلاگ پیچک دات نت |