سفارش تبلیغ
صبا ویژن


LOVE STORY

تک دختر

سلام دوستای خوبم این شعر یکی از دوستامه راجع بهش نظر بدید

تک دختری که چشم تو را دوست داشت مرد

در آبی نگاه تو معنا نداشت مرد

در انتظار پنجره ها را شکسته بود

از این همه دروغ و ریا شکسته بود

در یک غروب سرد زمستان به خواب رفت

از لحظه ها جدا شد تا آفتاب رفت

باور نمی کنم که به این سادگی گذشت

از کوچه های خالی مردانگی گذشت

دیدی تمام قصه های ما اشتباه بود

شش دفتر کنار اتاقم سیاه بود

دیگر فریب دست قضا را نمی خورم

گندم به پشت گرمی حوا نمی خورم

فردا کنار خاطره ها بیگانه می شوم

در پیچ و تاب جاده ها دیوانه می شوم

در پیچ خوابها بی تو بی تاب مانده ام

از گرمی نگاه تو شب تاب مانده ام

روزی که بی حضور تو آغاز می کنم

در کوچه های خاطره پرواز می کنم

اشکی که از زلا لی عشقم چکیده است

از چشمای پاک تو بهتر ندیده است

تقدیر من همیشه شکیبایی وفاست

او از ترانه تنهای ام جداست

مردی که من بر سر راهش نشسته ام

بیگانه ای که از تب عشقش شکسته ام دیگر کنار آینه ها پیدا نمی شود

رویا که بی حضور تو زیبا نمی شود

******

تقدیم به او که نبود ولی حس بودنش بر من شوق زیستن داد


دلم برای کسی تنگ است که آفتاب صداقت را به میهمانی


گلهای باغ می آورد و گیسوان بلندش را به باد می داد و


دستهای سپیدش را به آب می بخشید و شعرهای خوشی


چون پرنده ها می خواند....


                                         تقدیم به کسی که نمی داند چقدر دوستش دارم....S


 


دریا باش که اگر کسی سنگ به سویت پرتاب کرد سنگ غرق شود


نه آنکه تو متلاطم شوی....


 


مراقب باشید چیزهایی که دوست دارید به دست آورید


وگرنه مجبور خواهید شد چیزهایی که بدست آورده اید دوست بدارید....


                                                                                          (برنارد شاو)


 


قلب خانه ای است با دو اتاق خواب در یکی رنج ودر دیگری شادی.


نباید زیاد بلند خندید وگرنه رنج در اتاق دیگری بیدار می شود.


                                                                                       (فرانسیس کافکا)


 


وقتی خاطره های آدم زیاد میشه دیوار اتاقش پر عکس میشه ،


اما همیشه دلت واسه اونی تنگ میشه که نمی تونی عکسشو به دیوار بزنی (S)


 


 


به غم کسی اسیرم که زمن خبر ندارد،عجب از محبت من که در او اثر ندارد


غلط است هر گوید دل به دل راه دارد،دل من ز غصه خون شد دل او خبر ندارد....


(شاید هم خبر داشته باشد ، نمی دانم!؟)


 


موج اگر می دانست ساحل هیچوقت دستش را نمی گیرد،


هرگز برای رسیدن نفس نفس نمی زد.


 


باران هم روی ظالم ، هم روی مظلوم می بارد ، ولی مظلوم بیشتر خیس می شود


چون ظالم چتر مظلوم را دزدیده است.


 


وقتی یک چیز باارزش داری به فکر به دست آوردن بهترینش نباش.


 


محبتت را نثار کسی کن که لایق آن باشد نه تشنه آن


زیرا هر تشنه ای روزی سیراب می شود....


 


سکوت را می پذیرم اگر بدانم روزی با تو سخن خواهم گفت،


غم را می پذیرم اگر بدانم روزی در کنار تو شادی را احساس خواهم کرد،


مرگ را می پذیرم اگر بدانم روزی خواهی فهمید که دوستت دارم....******************

 


نوشته شده در یکشنبه 89/5/31ساعت 1:38 صبح توسط امین نظرات ( ) | |
قالب ساز وبلاگ پیچک دات نت