LOVE STORY
امشب در خلوت تنهایی ام آهسته بی تو گریستم کاش صدای هق هق گریه ام را باد به تو می رساند… تا بدانی که بی تو چه میکشم کاش قاصدک به تو می گفت که در غیاب تو رودی از اشک به راه انداخته ام…. و کاش پرنده ی سوخته بال عاشق از جانب من به تو این پیغام را می رساند که: امید و آرزوهایم بی تو آهسته آهسته در حال فرو ریختن است ***** تا نشستم روبروی یار ، خود را باختم ! فکر کردم بُرد با من بود ، چون دل باختم ******* کو بال آن که خود را باز افکنم به کویت ترسم بمیرم و باز باشم در آرزویت تا کی به سر بگردم در راه جستجویت کز اشک شوق دادم یک عمر شستشویت شادی نمی گشاید ای دل دری به رویت
تنها زیر باران قدم
نزن…میترسم تو هم مثل من دق
کنی…
******
عشقبازی را ندانستم قماری مشکل است
……
هیچ میدانی چه کردم ، کار دل را ساختم .
*******
خیلی وقته که دلم برای تو تنگ شده
قلبم از دوری تو بدجوری دلتنگ شده
بعد از تو هیچ چیزی دوست داشتنی نیست
کوه غصه از دلم رفتنی نیست
حرف عشق تو رو من با کی بگم
…همه حرفا که آخه گفتنی نیست…
گیرم… پایی نمی دهد تا پر واکنم به سویت
قالب ساز وبلاگ پیچک دات نت |